محمدعلی میرقاسمی
با توام باتو
فصل اول
روزی از روزها در همان محیطی خواهی ایستاد که امروز در خیال خود به مانند یک رویا باور داری ! ساختار جهان هستی بسته به رویکرد روان و ذهن تو دارد ! تنها دلیل برای باروری باورهای انسان ، روان ، ذهن ، ایمان و اطمینان خاطر به ساختار خیال است ، این خیال است که جهان هستی را در تسخیر خود دارد .
به آن سوی دیگر نگاه کن ، سوسوی خورشید معرفت و دانش را از شیار تاریکی خواهی دید ، دشت سبز رستگاری ، تو را به یک سیب سرخ میهمان خواهد کرد .
زندگی یک رویکرد است و دارای بازخورد ، به هر طریقی رفتار کنیم به همان طریق با ما رفتار می کنند ، زندگی به مانند فریاد کردن مقابل صخره ای بزرگ است ، اگر با صدای بلند فریاد کنیم ، درود بگوییم و ستایش گر باشیم ، همانی را که گفته ایم دوباره چندین بار به طور ضرب آهنگی زیبا خواهیم شنید ، اما اگر دشنام و ناسزا بگوییم ، دوباره دشنام و ناسزا خواهیم شنید ، ما نسبت به تمام رخدادهای تلخ و شیرین زندگی پاسخ گوییم ، ما هر آنچه را که در ذهن خود بارور می کنیم در حقیقت تلاش برای احداث بنایی است به نام زندگی ، افکار و احساسات انسانی ، زیستن و زندگی ، نو سازی از نو سازی ، رستن در کلام انسان پنهان است ، تنها دلیل فرودستی ، فروپاشی ، توانمندی ، فرهمندی در حقیقت خود ما هستیم ، سرزنش دیگران بیانگر ناتوانی های ماست ، ماهیت وجودی انسان به مانند یک پیکره یا ساختاری است که امیر و رهبرش ، پندار و فکر اوست .
پرداختن به تعادل و تعامل در افکار یعنی رویش کلام کمال گرا ، لبخند و شادی ، پیروزی و بهروزی ، باور به آنچه را که در درون داریم ، باورمندی و ایمان به بافته های فکری یا رویاهای گندم گون گذشته ، دیروز ، امروز ، اطمینان حاصل کنید یافته های فردای ما خواهد بود .
چرخ فلک ، ما را با هر عقیده و پندار در بر می گیرد ، چرخ فلک ، ما را با هر فکری که داریم و هر رویایی که در ذهن خود می پرورانیم هدایت و حمایت می کند ، در حقیقت ، ذهن نا خودآگاه برای افکار و عقاید ما نقش میزبان را ایفا می کند ، باید تلاش کنیم میهمان خوش فکر و خوش نقشی باشیم برای این میزبان ، با این باورمندی که هرآنچه بدان اعتقاد داریم ، توانمندی ، فرهمندی و … برایمان به حقیقت می پیوندد ، ایمان و اطمینان حاصل کنید هر آنچه را که برای پردازش در خصوص خود و زندگی و روزها و ماه ها و سال های پیش رو بر می گزینید ، برایتان به وقوع می پیوندد ، پرداختن به عقاید و افکار انسانی نامحدود است ، بیاییم باور داشته باشیم که جهان پیرامون در تلاش است ما را با آنچه را که خیال می دانیم و باور داریم ، پردازش می کنیم ، می پرورانیم ، در حقیقت آنچه را که نیستی است ، هستی می بخشد ! باور داشته باشید چرخ فلک ، خرد و باورهای ما را مورد نقد و قضاوت خود قرار نمی دهد ، چرخ فلک خواهان ماست و به ما مهر می ورزد ، ما را به هر سویی که مایلیم و باور داریم جهت می بخشد ، چرخ فلک ما را با رقص خود به رقص وا می دارد .
واکنش چرخ فلک بسته به خواسته ی ما دارد ، عشق ، جان انسانی را جان دوباره می بخشد ، عشق دلیل رویش جهان است ، دلیل رستن ، رستگاری ، خاطرات انسانی اگر مربوط به مهرورزی و عشق باشد ، برقرار و ماندگار خواهد گشت .
بسیاری از ما انسان ها در این باره که هستیم و زیستن داریم ، باورهای خشک و ناروشنی داریم ! تنها به این دلیل که مورد نقد و سرزنش جهان پیرامون قرار نگیریم ! در حقیقت ما هر بار همان طوری رفتار می کنیم که به میل دیگران است ! ولی اگر رویکرد رفتاری ما با محور دانش و خرد باشد و اینکه برای رسیدن به معرفت کوشش کنیم ، رفتار و رویکرد ما متفاوت تر از گذشته خواهد گشت .
فریاد کن از اینکه هستم ، از اینکه زیستن دارم دلشادم ، خود را سرزنش نمی کنم ، تحقیر و سرزنش ، واپسگرایی و درماندگی را در روان و ذهن انسان پدیدار می کند .
بیاییم به واکاوی و کنکاش درون بپردازیم ، به یک دگرگونی و انقلاب ذهنی و روانی ، با این باور که زیستن با چگونه زیستن تفاوت دارد ، من باور دارم به اینکه انسان زیستن را آموخت ، اما انسانی زیستن تعریف دیگری دارد . همه ی ما انسان ها زندگی می کنیم و زیستن داریم ، اما نوع زیستن یا چگونه زیستن بسته به انتخاب ما دارد ، تربیت ، روابط ، محیط ، در رفتار و رویکرد ما نقش بسزا دارد .
تربیت ، روابط و محیط است که به ما می آموزد به خود و زیستن و روابط با افراد پیرامون چگونه فکر کنیم و به چه شکلی رفتار کنیم ، حالا اگر در محیطی با افرادی زندگی کنیم که قبیله را برای خود محور می دانند و پایبندی به آداب و رسوم قبیله را برای خود یک قرارداد رفتاری و دستاورد خرد جمعی بدانند ، به وقت شادی ، شاد و به وقت اندوه ، فریاد و شیون ! اما در حین زیستن ، از هم دور ، با هم درگیر ، نسبت به پذیرش هم ناشاد ، در پاسخ به نیازمندی های هم بی تفاوت ، بد بخت ، پرخاشگر ، روان رنجور …! حال آیا ما در حین درگیری با دیگران به خاطر موارد بی مورد یا … ، گفتگو و تعامل را اساس رفتاری خود می دانیم ؟ آیا تعادل در رفتار ما آشکار است ؟ در یک چنین شرایطی با وجود یک چنین قبیله ای آیا می توان به توانمندی ، فرهمندی دست یافت ؟! با وجود یک چنین افرادی با این آداب و رسوم ، انسان می تواند به بهترین های زندگی بپردازد ؟! آیا می تواند بهتر زیستن را بیاموزد ؟! زندگی کند و در تشریح آن برای دیگران پیش آهنگ شود ؟! آیا این دیگرانی را که گفتیم او را مورد تمسخر و لبخند خود قرار نمی دهند ؟!
در حقیقت این ماییم که در سنین بالاتر ، محیط عاطفی دوران کودکی را برای خود باز آفرینی می کنیم ! این ماییم که روابط با پدر و مادر و روابط آنها با دیگران را برای خود در سنین بالاتر باز آفرینی می کنیم ، ما انسان ها در سنین رشد به بعد ، به تولید شخصیت برای خود می پردازیم ، ما با همان شیوه رفتار می کنیم که مادران و پدران و نیاکان ما رفتار کردند و همانند آنان خود را ملامت و سرزنش می کنیم ! ما دختران و پسران امروز بیاییم با رویکرد رفتاری نوین و متفاوت با افراد پیرامون ، بهترین مادران و پدران فرزندان فردا باشیم .
ندای قلبتان را با عشق و علاقه بشنوید ، همان نجوای آسمانی ، شمیم سپیده دمان بی مانند ، بیاییم به مانند دوران کودکی که مورد تشویق و مهرورزی مادر و پدر ، پیرامون ، بستگان و دیگران قرار می گرفتیم ، خود را مورد تشویق و مهرورزی خود قرار دهیم ، خود وجودی خود را دوست بداریم و به خود بگوییم تو بهترینی و بی مانند .
از اینکه گذشته ی ما چنین و چنان بود ، دلگیر نباشیم ، زیرا فردا برای ماست ، ارتباط به ما دارد ، هیچ کس توان این را ندارد که شادی های فرداهای ما را از ما بگیرد ، ساختار ذهن و روان ما را جریحه دار کند ، مگر اینکه ما خود برای تخریب فردا و فرداهایمان با بی تفاوتی و بی خیالی و افکار پوچ و بی اساس ، کارساز باشیم ! من دیگر مادر و پدرم را برای رفتار های گذشته سرزنش نمی کنم ، شاید آنها دلیل مرگ من و دیگری دلیل مرگ آنها باشد ! ولی من می خواهم زندگی کنم ، زندگی به مانند پاییز ، زمستان ، بهار ، تابستان ، من با آغوش گشوده و رویی گشاده زندگی را در خود می گیرم زندگی با اشک و لبخند .
به یاد داشته باشید ، زندگی با نداشتن سختی ها و کاستی ها نازیباست .
انسان و انتخاب
پیکره ی زندگی بسته به انتخاب ما شکل می گیرد ، به خواسته ی ما رنگ می شود ، انسان به انتخاب خود و به میل خود زندگی می کند ، هر یک از ما خود تصمیم می گیریم به چه شکلی زندگی کنیم ، رنگ زندگی ما شاد روشن باشد ، یا سیاه تاریک یا خاکستری ، خیلی وقت ها رنگ های گرم سبز و زرد و سرخ و طلایی و … را نادیده می گیریم و یا در حقیقت به دلایلی نسبت به این رنگ ها شناختی نداریم ! من در کجای این زمین زندگی می کنم ؟ چگونه زندگی می کنم ؟ با چه رویکردی ؟ در چه محیطی ؟ زمان آیا در تسخیر من است ؟ من یک کارگرم ؟ یا یک مدیر ؟ زادگاه من کدام شهر است ؟ اهل شعرم ؟ من کتاب می خوانم ؟ نوع پوشش من ، گویش من ، کلام آیا به انتخاب من است ؟ در انتخاب دوست آیا الگویی داشته ام ؟ من آیا می دانم انتخاب دوست خود دلیل پیشرفت است ؟ من با چه کسانی نسبت دارم ؟ با کتاب ؟ رنگ کلام من آهنگین است ؟ من همیشه آراسته ام ؟ من آیا در زندگی برای خود یک دورنمای روشنی دارم ؟
ترسیم فردا بسته به انتخاب دنیای امروز ما دارد .
همه ی رخدادهای شیرین و تلخی را که در زندگی شاهد بودیم محصول افکار و عقاید مربوط به گذشته ی ماست ، انسان وقتی به دنیا می آید به مانند دهقانی است که با بهرمندی از دنیای پیرامون ، بذرهای مختلف رفتاری را در خود پنهان کرده و آنها را می پروراند که در سنین بالاتر ، بارور گشته ، محصول به دست آمده در حقیقت رفتار و خرد فرد است ، اما مهم این است که هم اکنون چه اعتقادی دارید ؟ کدامین سخن را برای خود بر می گزینید ؟ پیکره ی افکار و عقاید و رفتار امروزتان ، توانمندی ، فرهمندی فردا و فرداهایتان را در پی دارد ، نیاز نیست به دسته بندی افکار خود بپردازید ؟ می دانید آیا بخش بسیاری از افکار و عقاید و باورهایتان دور ریز است ؟ ترسیم فردا بسته به انتخاب دنیای امروز ما دارد ، راغب باشید و مراقب .
تنها راه پیش روی ما برای دگرگونی رفتاری ، فکر است .
باز سازی دنیای بیرون بسته به ابعاد فکری دنیای درون ما دارد ، اینکه از خود یا دیگران بیزاریم ، اینکه در یک محیط ، پذیرای دیگران نیستیم یا اینکه میزبانی دیگران را نادیده می گیریم ، این رویکرد گریز از خود یا دیگران در حقیقت مربوط به گذشته ی ماست ، نوع رفتار خانواده و افراد پیرامون ، سرخوردگی از خانواده ، مدرسه ، دانشگاه یا محیط کار و کسب ، رفتار جامعه ، همه و همه از ما همانی را ساخته است که می بینیم !
وقتش رسیده است که به واکاوی و کنکاش درون بپردازیم ، بیاییم برای اینکه بهتر باشیم ، فکر بهتری داشته باشیم ، امروز ، روزی دیگر است ، روزی بهتر است ، به خودت بگو که من باید بهترین باشم ، بسیار بهتر از گذشته ، برای فردای بهتر .
در این جهان جاری ، همه ی افکار و باورها به انتخاب ما مربوط است .
گه گاهی از روی عادت ، بارها و بارها افکار و باورهای مان را مرور کرده ایم بی آنکه خود بدانیم ، این چرخه ، باز سازی یا احداث بنای فردا و فرداهای ماست و اینکه نخستین انتخاب از سوی ما بوده است ، اینکه فکر می کنیم ایرادی ندارد ، اما بهتر است افکار ما بر مبنای درک و آگاهی در خصوص محتوای مطالبی باشد که برای ما مفید است و چین و چروک روان ما را بهبود بخشیده ، ما را از هر کینه و کدورت آزاد می کند ، افکار و باور های ما می تواند ما را دچار از خود بیگانگی ، پراکنده گویی و روان رنجوری کند و هم می تواند خودباوری و خودباروری سرنوشت سازی را در ما پدید آورد ، دلشادی ، پیروزی ، بهروزی همه و همه بسته به افکار و باورهای ما دارد .
جملاتی را که هر بار می شنویم پدیدآورنده ی احساساتند ، خوشی یا ناخوشی ، شکست یا پیروزی و …
خیلی وقت ها دیگران به ما می گویند کم کاری کرده ایم ، ناتوانیم ، لیاقت نداشتیم ، بد ترکیب و رنجوریم ، بیماریم و … نخست اینکه چرا شرایط و محیطی را فراهم می کنیم که دیگران با ما اینگونه رفتار می کنند ! اینکه ما خود را مورد نقد دیگران قرار می دهیم اشکالی ندارد ، اما هر نقدی کارساز نیست ، نقد دیگران نباید دلیل شکستن و گریستن ما باشد ، به فرض کسی که نوع نواختن یا نواختن قطعه ی موسیقی ما را مورد نقد خود قرار می دهد در حقیقت می باید موسیقی و ساز و ملودی و صداها را بشناسد ، مگر می شود به طور سرسری این و آن را مورد نقد خود قرار داد ؟! خیلی ها با این مطالب بی ربط به نام نقد به دیگران عادت دارند ، این نوع رویکرد ناشایست دو دلیل دارد ، یا از روی حسادت است یا از روی حماقت ! در هر دو حالت ، اینان در خصوص دیگران خیانت می کنند ! در مقابل این افراد باید با کلام محکم گفتگو کنیم ، بدونه هرگونه لکنت در کلام ، در پایان با لبخندی دوستانه او را ببخشید .
اگر به جادوی واژه ها باور دارید به خودتان نگاه کنید ، با خودتان گفتگو کنید ، جهان فردا را برای خودتان تشریح کنید ، فریاد کنید من توانمندم ، من فرهمندم ، من از سیمای زیبا برخوردارم ، من لایق بهترینم با این باورمندی که دورنمای پیش روی ما بی مانند است .
دردهای خود را فریاد کنید ، روان ، دردها را بارور می کند .
با شتاب از گذشته عبور کنید ، محتوای تلخ مربوط به گذشته در رویکرد رفتاری امروز ما جا خوش کرده است ، ما از گذشته ی خود دلخوش نیستیم ، ناشادیم ، ترس از خاطرات مربوط به گذشته ما را از هر تصمیم و اقدام برای روزها و ماه ها و سال های پیش رو باز می دارد ، با خود خلوت اختیار کنیم و با واکاوی خاطرات تلخ گذشته و رهایی از این اسارت تاریک با شعار زنده باد زندگی ، پای نهادن در جهان نوینی را جشن بگیریم ، زادروز ما ، روز رهایی از اندوه و دردهای مربوط به گذشته است ، ترسیم جهانی نوین ، بسته به تصمیم ما دارد ، برکه زیباست ولی تو باید جاری باشی ، به مانند جویی در سایه سار صنوبرها .
خواستن خوبی از چرخ فلک برای دیگران ، آرامش ذهن و روان ، بهبودی و سلامت را برای انسان به دنبال خواهد داشت .
گاهی در ذهن خود ، خانواده ، اطرافیان و دوستانتان را مرور کنید و اینکه در حال حاضر به چیزی نیاز دارند یا نه ؟ و اگر لازم دانستید به طریقی با آنان ارتباط برقرار کنید ، گفتگوی با خانواده ، اطرافیان ، دوستان ، مهرورزی و عشق را جان دوباره می بخشد ، بخش مهمی از دردهای جسمانی و روانی انسان مربوط به کینه و نفرت ، نسبت به افرادی است که به دلایلی از آنها آزرده خاطریم .
مهم ترین گام برای تسکین دردهای درونی و روانی ، گذشت است ، گذشت از هر چه بود و هست ، گام دیگر ، برقراری ارتباط است و یک گفتگوی صمیمی و دوستانه ، در حین گفتگو از او بخواهید که شما را ببخشد ، شما هم بگویید او را بخشیده اید ، از او بخواهید بهترین ها را برایتان خواستار باشد و شما هم بهترین ها را برایش خواستار باشید ، چرخ فلک خود تصمیم می گیرد با شما و برای شما چگونه رفتار کند ، که آن هم بسته به خواسته ی شما دارد . چرخ فلک رویکرد شما را خواهد دید و به نیکی با شما رفتار خواهد کرد ، به طوری که رنجش از شما دور خواهد گشت ، شما رهایی پیدا می کنید ، آسایش و آرامش را به شما هدیه می دهد ، در پناه نور دلشاد و پیروز و بهروز و برقرار باشید .
محمدعلی میرقاسمی