کتاب در آغوش باران:
از مجموعه اشعار دکتر مریم نقدی
کتاب در آغوش باران
به تازگی توسط خانم دکتر مریم نقدی
به چاپ رسیده،دکتر مریم نقدی دکتر داروساز و
خلبان هواپیماهای Ultralight
و نوازنده گیتار پنفلوت و کالیمبا میباشد
همچنین ورزشکار در رشته شنا اریال هوپ و اسب سواری میباشد
” از کتاب شعر ” در آغوش باران
نوشته ی دکتر مریم نقدی :
خدای من
کاش میشد نان گرم سفره ی قلبت شوم
سایه ات با من غریب است من ابرت شوم
مات خورشید نگاهت
در آسمان چشمت بنگرم
من جا در قلبت شوم
دوست دارم در کنارت باشم اما
باز دلتنگت شوم…
******
گاهی صدای سکوت یک قناری
تو را از ازادی و پرواز بیزار می کند
گاهی صدای خنده های
یک دخترک دستفروش تو را دیندار می کند
گاهی تمام عظمت یک شهر را
غم یک دوست چون زلزله روی سرت آوار می کند
گاهی معنی عشق و عاطفه و حسرت و احساس را
تقدیر در ظلمت خود انکار می کند
گاهی جهان در آغوش خود
به تو ظلمهای بی شمار می کند
گاهی انقدر قلبت در حسرت باران است
که گل های قلبت را صاعقه میسوزاند و خار می کند
گاهی تمام وجودت را در عین زنده بودن
خاطره هایت در خاک می کند…
*******
خدای من
تو هنوز زیبایو من پیر شدم
از دیدن تصویر خود در اینه سیر شدم
از عبور بی رحم ثانیه ها دلگیر شدم
تو پرنده ی پروازی من شکسته بالم
مرغ آبگیر شدم
دور از خورشید نگاهت
من در تاریکی و سرما یخ زدم
بازیچه ی تقدیر شدم..
******
ای عشق
برای موریانه های رخنه کرده در
چهار چوب تنم
تو لانه بکش
درخت جانم تبر خورده
تو برایم عکس قشنگی از یک کاشانه بکش
نفس که میکشم،درد میگیرد هویت احساسم
دم که با این همه فشار از آغوش نفسم
فرار میکند،تو برایم یک هورای جانانه بکش
غروب که می کنم در آغوشت
تو برایم یک شروع دوباره بکش
**
ماهیای قلب من بی تاب و غمگینن
تشنن از من سراغتو می گیرن
اگه بارون نشی تو آسمون دل
از بی خوابیو تشنگیو سرما میمیرن
بدون تو نفسهای این شهر
نمی دونی چقدر سنگینو دلگیرن…