بهار کریمی
نزاع عقل و دل
در وصف شور و حالِ دل، گویی سکوت بهتر است
گفت و شنودِ عقل و دل، کاربسی مشکل است
عقل ، نهیب سر میدهد ، اخطارِ نه سر میدهد
دل ، همی ره میدهد، تصویر یار، نقش میدهد
خط و خطوط صورتش، آن طرح لبخند لبش
چال زنخدان در رخش ، برق نگاه ِدلبرش
آری به تصویرش کشید ، مادام و هر لحظه دلم
شوری درونم شد پدید، گویی که آن شد مقصدم
با دیدن این حال دل، عقل ، از مهلکه پا پس کشید
من ماندم و این نقش دل ،دانم چه ها با تو کشید