◾شادیه_غفاری◾صفر
-زنی که شرم و غرورش را،
به زیر پای خیابان دید
شکست و بین شکستنها
به تکههای تنش خندید
-زنی که سورهی مریم بود
زنی که آیهی آتش شد
میان بستر صد ابلیس
برای لقمهی نان خوابید
-صدای قهقههایش کو،
صدای رقص النگوهاش؟
صدای نبض نفسهایش
درون قلب قفس خشکید
-زنی که رمز حضورش صفر،
در این جهان پر از اعداد
از اعتماد درخت عشق
شکوفههای تُهی را چید
-زنی که در تهِ بنبستش
جهان باطله را قی کرد
جنون به جمجمهاش افتاد
به روی دست زمان پاشید
-زن شکستهی این قصه
شبیه هر زنِ مجبوری
برای ماندن خود مُرد وُ
برای رفتن خود جنگید
#شادیہ_غفارے
@shadiehghaffari