محمدعلی میرقاسمی
… هزار زمستان …
با کلمات هم نمی توان
از فاصله نوشت
ما از هم دوریم
هر یک در گوشه ای از گیتی …!
هزار زمستان
پاورچین پاورچین رفت
با این امید که بهار
فصل دیدار دوباره ی ما باشد
فصل نوازش یاس
فصل دمیدن شمشال
فصل سرایش رنگین کمان
فصل طراوت و ترانه ی باران
اما …!
من از بهار نمی دانم
از فروردین …!
از زایش غزال
از رویش دشت صنوبر و سرو
از بیدهای سبز
با گیسوان بلند پریشان
من از تو خاطره دارم
تمام زمستان …
اتاق کوچک و تاریک
یک فنجان قهوه ی تلخ
شاید کمی شراب کهنه ی گیرا
با برگه های مچاله
هزاران شعر …
داستان دوری من
از تو …
داستان ماه و ماهی سرخ است
تمام زمستان
من با چشم های سبز تو
زندگی کردم
شاید بهار …
دوباره بیاید
دیدن تو …
پایان زمستان است .
شعر … محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی
زادروز : 10 / 12 / 2538
زادگاه : هیرکان
شاعر ، نویسنده ، پژوهشگر علوم اجتماعی ( فلسفه ، جامعه شناسی ، روان شناسی ) دانش آموخته ی بهداشت و درمان ، کارشناسی روان شناسی ، کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت ، عضو انجمن روان شناسی ( APA ) ( USA ) عضو خانه ی فرهنگ های جهان ، هامبورگ ( Germany ) عضو کانون شاعران معاصر ( Iran ) که در مدت عمر خود چهل و سه زمستان را شاهد بودم و بیست سه سال است که به طور یکپارچه می نویسم .
از عمده کارهای نوشتاری من مجموعه ی اشعارم است که به طور پراکنده در نشریات متفاوت در ( Iran ) و هامبورگ ( Germany ) منتشر گردیده است و اینکه هشت سال قبل پروژه ی اقتصاد ، بازرگانی ، توسعه ی روستایی را تدوین ، تشریح و مکتوب کردم که در روزنامه ی مربوط منتشر گردید ، دیگر کارهای من ده پروژه ی روان شناختی انگیزشی است که در ماهنامه ی ( چاپار ) هامبورگ ( Germany ) مربوط به خانه ی فرهنگ های جهان در طول سه سال با همکاری ، همدلی ، یکدلی مدیر نیکو سرشت این ماهنامه انتشار یافت .