سودابه زنگنه شاعر، روزنامه نگار و پژوهشگر ادبی
یکی از فعالترین زنان کرمانشاهی در عرصه فرهنگی
سودابه زنگنه شاعر، روزنامه نگار و پژوهشگر ادبی
بانوی فرهیخته سودابه زنگنه شاعر،روزنامه نگار و پژوهشگر ادبی یکی از فعالترین زنان کرمانشاهی در عرصه فرهنگی می باشد.
بانو سودابه زنگنه در بهمن ۱۳۵۱در کرمانشاه متولد شد و لیسانس خود را در رشته حسابداری از دانشگاه کردستان گرفت.
با علاقه و ذوقی که به ادبیات داشت در دهه هشتاد به سرودن شعر و همکاری با نشریات فرهنگی روی آورد.
اولین اثر خود را در سال ۱۳۹۸باعنوان “رنگ آخر جنگ ها” در نشر هشت به چاپ رسانید.
دومین اثر او کتاب ارزشمند “نغمه های سرزمین مادری” بودکه با مقدمه دکتر میر جلاالدین کزازی در انتشارات هرمز به چاپ رسید این کتاب که برگزیده اشعار کلاسیک شاعران کرمانشاه می باشد به عنوان یکی از بهترین کتاب های مرجع دو دهه اخیر کرمانشاه می توان از آن نام برد برگزیده “نغمه های سرزمین مادری ” در سال جاری ۱۴۰۰ به چاپ دوم رسیده است .
سومین اثر او” سپیدار” است که باهمکاری خانم مهناز رضایی با محتوای اشعار زنان سپیدسرا در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسیده است.
بانو زنگنه با مطبوعات محلی کرمانشاه از جمله روزنامه های “نقدحال”، هفته نامه “صدای آزادی” و هفته نامه “آوای پراو” همکاری داشته است هم اکنون در روزنامه “نقد حال” در بخش ادبی فعالیت چشمگیری دارد .
اما مهمترین ویژگی این بانوی فرهیخته فعالیت های پژوهشی او می باشد او در همکاری با روزنامه فرهنگی وادبی” نقدحال” با ریاست جناب غلامرضا نوری اعلا که شاید فعال ترین روزنامه کرمانشاه در تجلیل از فرهیختگان استان می باشد تاکنون نزدیک به صد ۱۰۰ مصاحبه پژوهشی را با فعالان ادبی استان که برخی نیز به فراموشی سپرده شده اند بدون هیچ گرایش تعصبی و قومی انجام داده است و اطلاعات ماندگاری از این عزیزان را در تاریخ ادبیات کرمانشاه به ثبت رسانیده است.
بانو سودابه زنگنه با این که چندین سال در کرج ساکن است اما عاشقانه به زادگاهش عشق می ورزد و همچنان در عرصه پژوهشی و ادبیات کرمانشاه فعالیت دارد.
با آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون برای این بانوی فرهیخته کرمانشاهی در مسیر خدمات فرهنگی،ادبی استان کرمانشاه.
“جهان موازی”
در خواب هایم
حقایقی راه میروند
ازجنس آدمهایی سرگردان
که سمت نگاهشان
بسوی ناکجاآباد است
مردمانی ازجنس نشتر
که دایم درمن
آشوب می شوند
طاعون طاعون
به رودخانه سپرده می شوند
کشا کش مردمانی بی پاسبان
قانون دریده
کرمهایی که در لاشه ی هم می لولند
تنها مرگ جاودانه زندگی می کند
ما…
از دو جهان موازی با هم حرف می زنیم
یکی بر خط بازگشتن
یکی بر خط باز نخواهم گشت.
#سودابه_زنگنه
“خوشه های خشم ”
فکر می کنم
زمین اگر اسلحه را به آسمان نمیگرفت
قلب آسمان سوراخ نمیشد
پرندگان پرهای خود را
با خون نمیشستند
سرزمینهای خوشبخت آنقدر دور نبود
فکر میکنم
اگر درختان پا داشتند، میرفتند
و صدای تبر را نمی شنیدند
بوی سوختن تنشان را
فکر میکنم اگر اسلحه نبود
قدرت
بذرش کاشته نمیشد
یا خوشههای مرگ را چه کسی درو میکرد؟
فکر میکنم
اگر بال داشتم
کجا پرمیکشیدم
شاید به جزایر سلیمان
آنجا که پرندگانش
فقط آواز آزادی را بلدند
آسمانش زخمی نیست
زمینش تشنه خون
وهیچ قفسی بە دیوار نیاویختە
جایی که زندگی …
در سایه خودش زندگی می کند !
#سودابه_زنگنه
“فهم سیب”
این همه بذر باکره را
کجای شعرهایت کاشته ای؟
که درختان میوه می دهند
من هنوز درفهم یک سیب ام
هر بارکه اسمم را می نویسی
قلمت را کفن خواهم کرد
آن زمان که نامم را خون قی می کند
این همه انگشت که
موهای پشیمانم را پریشان می کند
مثل درختی که پلاک داشت
وهر بار می خواستم میوه ای بچینم
صبر می آمد
کوهها
سالها دهان بازکردند
تا سنگ شدند
که در
گروی صبوری سنگ
سکوتم را بشکنم
کاش پلاکی داشتم!
لینک کوتاه مطلب