شاعران کانونشاعران معاصرشعر کلاسیککتاب شعر
با اجازه / محمود نادری
با اجازه
با اجازه بی اجازه وارد محدوده ات گشتم
بسی خوش نایدت دانم
جلو دارم مشو
گر بخواهی هم برانی، داخل محدوده می مانم
و می دانی که می مانم
جلو دارم مشو
رنج ها بردم که تا گنج ات ستانم از کف ات
گنج ها ناید به کارم ، رمز را خواهم
جلودارم مشو
مثنوی هفتاد من گر می شود بحری طویل
خود سراسر مثنوی گردم
جلودارم مشو
دل به هر کس دادمی جان در طبق اخلاص شد
جان نا قابل فدا دارم
جلودارم مشو
گفته بودی عطر در دکان عطاران بیاید آشکار
عطر محمودت بیفشانم
جلودارم مشو
محمود نادری