لیلا کباری قطبی ، کانون شاعران معاصر ، غزل سرا و نویسنده
باغ بی برگی

لیلا کباری،قطبی،
باغ بی برگی
شاخ و بزگم را بریدی ، برگ و بارم خشک شد
در بهار زندگانی ، شاخسارم ، خشک شد
ناامید از زندگی ، در سینه ی تنگ زمان
باغ بی برگی رسید و برگ و بارم خشک شد
آسمان جای تو بود و باغ خشکم لانه ات
کوچ کردی ، رفتی و دیدم بهارم خشک شد
باز هم برگی ورق خورد و امیدم پر کشید
چشمه ی امید دشت بی قرارم خشک شد .
جغد شومی آمد و در باغ خشکم لانه کرد
ارغوان ، در باغ دور از جویبارم ، خشک شد
اشک روی گونههای خشک و غمگینم ،چکید
چشمه ی امید و چشم انتظارم خشک شد
نوبهار تازه از،راه آمده ، برگشت و رفت
باغ سرسبز و پر از نقش و نگارم ، خشک شد
باورم شد که همه دارم و ندارم پوچ شد
ای دریغا ! دشت سیز و باوقارم خشک شد .
#لیلا_سادات_کباری_قطبی



