دنیا اسعدیشعر کانونشعر کلاسیک

دنیا اسعدی

حواس چارپاره

دنیا اسعدی حوای چارپاره

خسته از های و هوی اطرافم
می‌کِشم نقش خواب زیر پتو
روی بالش، کنار ساعتِ کوک
خواب در خستگیم رفته فرو

مژه‌هایم به هم فرو رفته
در هم آغوشی دو پلک به ناز
و جدایی… همیشه اجباریست…
چشمهایم که باز باشد باز…

چشم‌هایم دو کارگر که غریب
غرق کارند ، کارِ اجباری
سر خود را به اشک می‌کوبند
تحتِ تاثیرِ قرصِ بیداری…

دستها این دو مهربانِ ظریف
اشک را از دو چشم میگیرند
که مبادا کسی ببیند که :
کارگرهای خسته می‌میرند…

ابروانِ عبوس مشکی پوش
بر سر بغض چشم‌ها با اخم
می‌نِشینند و باز می‌پاشند
سرزنش های تازه‌ای بر زخم

بویِ مسموم روزهای عذاب
مشمئز می‌کند وجودم را
نفسم را نمی‌کِشد در خود
ریه‌ام با هوای خاطره‌ها

گوش‌هایم دو غار تنهایی
چشم در راه یک صدا مانده
که مرا در میان همهمه‌ها
باز با نام کوچکم خوانده..

و دهانی که شعرها می‌گفت:
دوستت دارم از لبش افتاد…
بر زبانم نشست فحشِ رکیک
زندگی طعم ناخوشی می‌داد…

صبح سنگی به پنجره انداخت
سهمم از شب جنونِ بیخوابیست
می‌روم از تو باز: 《اتاقِ نخواب》
می‌روم… پای رفتن اما نیست…

دنیا اسعدی

کارشناس ارشد روانشناسی معلم و مشاور مدرسه سه کتاب مشترک سیمرغ شعر پنجره شعر زنان و در قعر خیالم

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

دنیا اسعدی

کارشناس ارشد روانشناسی معلم و مشاور مدرسه سه کتاب مشترک سیمرغ شعر پنجره شعر زنان و در قعر خیالم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید