زندگی یک سقوط تدریجی …
سیب ناسازگار این دنیاست
ساحت گام در دل سختی …
زندگی ساحت تناقض هاست
در نیهیلیسمی پراز پوچی
دین مدام از نجس و پاکی گفت
هرمونوتیک فهم حادثه بود
نیچه از زندگی خاکی گفت
عشق هم یک دروغ مسخره بود
راه در رفتن از اسارت ها
منع تحلیل و منع استدلال
غرق در چاله ی حقارت ها …
اتفاق ،اتفاق ساده که نیست
اتفاق تو ، در دگرگونی
زیر و رویی و سرنگون شدن است
ناگهان ، حمله در شبیخونی
دل دریا شدید ، طوفانی است
و تو ، دریانورد سرسختی
سمت خویشی…به خویشتن رفتی
سمت سکان ، به سوی بدبختی
روی کاغذ ، مدام چرخیدن
با قلم ، روی تخت سکسیدن
نطفه ها را ، کنار هم چیدن
شب ناممکن و نزولیدن
پره ها ی هواکش حمام
با صدای مخوف می فلسد
و جنینی مچاله توی خودش
کنج وان ، توی خون … که می غلتد
لیلا ساتر