لیلا ساتر
دل دادم و آموختم …
دل دادم و آموختم دلدار بودن را
با تو چشیدم لذت سرشار بودن را
دادم خودم را بارها دست فراموشی
تا فتح کردم قله ی هموار بودن را
من دوستت دارم ولی اینجا بیابان است
آتش شدی ترجیح دادم خار بودن را
کامی بگیر از من ، بیا دودم کن و بگذار
یک بار دیگر حس کنم سیگار بودن
وقتی تمام راه هایت سمت من بسته است
دورت تصور می کنم دیوار بودن را
درد تو لاکردار ؟ بی درمان ترین درد است
من دوست دارم با تو این بیمار بودن را
لیلا ساتر