شعر کانونشعر کلاسیکشعر و ترانهشهلا نوروزیغزل

شهلا نوروزی

شب چشمت

شهلا نوروزی

شب چشمت

‍ به پایان می برد عطرت نسیمِ صبحِ شب بو را
معطر می کنی هر شب مسیرِ شهر جادو را

فریبم می دهی هر شب به لبخندی وَ می دانی
پریشان می کنی در من هزاران بره آهورا

شبی از خاطره سدی زدم تا در قفس باشی
مرا از من جدا کردی شکستی حصرِ بازو را

درون پیله یِ شب ها سکوتم را شکستم وَ
شدم فریادِ بی مرزی ندیدی این هیاهو را

شکستم از شبِ چشمت خدا از من گریزان شد
شکار گرگ ها کردی گلویِ بچه آهو را

شهلا_نوروزی

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید