بانک مقالاتخبرهامقالات ادبی

معیارهای شعر و شاعری

گفتارهایی از زنده یاد طاهره صفارزاده

معیارهای شعر و شاعری

آنچه در پی می‌آید نوشتاری است از زنده‌یاد طاهره صفارزاده که پیش از این به صورت مکتوب منتشر نشده و برای نخستین‌بار در نشریه چشم‌انداز ایران به چاپ می رسد.
در گفت‌وگو‌ها اغلب از من درباره علل آشفتگی وضع شعر معاصر و دلایل بی‌رغبتی خوانندگان می‌پرسند. در پاسخ عموماً به سه علت اصلی بسنده کرده‌ام که عبارتند از:

۱) بحران هویّت در میان نسل کنونی، ناشی از گسست فرهنگی است و شاعر هم طبعاً از این بحران برکنار نمانده است‌.
۲) روی بردن به “پُست مدرن‌” بدون گذار آگاهانه از مرحله‌ مدرن‌، پدیدآورنده بحرانی دیگر در هنر شعر امروز شده است‌.
۳) کمبود و یا نبود نقد روشنگر بر اساس اصول شعر امروز.
پس وظیفه دانستم که با یادآوری معیارها در شعر و شاعری‌، یادداشتی برای شاعران‌ِ در آغاز راه به مقصد شاعری و نیز آنها که در نیمه راه هستند فراهم آورم و در اختیار رسانه‌ها قرار دهم‌. با این امید که کاربرد این اصول در کاستن زیان‌های ناشی از بحران‌های کنونی مؤثر واقع شود.

● پیش‌نیازهای هنر شاعری‌

 

۱) مهارت در نگارش‌، شناخت و کاربرد صحیح دستور زبان و علامات نقطه‌گذاری‌.
۲) سابقه دریافت تشویق از معلم انشا در دوره‌های پیش از دانشگاه‌.
۳) سابقه اندوخته‌ها از مطالعات ادبی و معلومات عمومی‌.
۴) دارا بودن نشاط ذهنی برای حفظ اشعار زیبا و آموزنده از قدیم و جدید.
۵) شیفتگی به درک مطالب‌ِ اجتماعی و تاریخی و نیز مربوط ساختن آنها به یکدیگر حتی در تجزیه و تحلیل‌های شفاهی‌.
۶) انسانی حساس و اهل فکر بودن‌.
۷)میل و خواست شدید به نوشتن و اشتیاق به ثبت احساسات و اندیشه‌ها.
۸) درخواست ارزشیابی صادقانه و بدون تعارف از محضر یک یا چند صاحب‌نظر باذوق، پیش از درج اثر در یک نشریه‌.

● اصول شعر و شاعری در شعر امروز

 

۱) شاعری پدیده‌ای ناگهانی نیست‌؛ استعداد که ظاهر شد کوشش علمی ‌و مطالعاتی‌، تمرین در نوشتن‌ و ثبت احساس و اندیشه‌، ظهور الهامات را به‌تدریج فراهم می‌آورد.
۲) مطالعه و به حافظه سپردن اشعار آموزنده از قدیم و جدید با مضامین خداپرستی‌، حق‌یاری‌، انساندوستی‌، خردستایی و عدالتخواهی ذهن را پشتوانه‌ای غنی می‌بخشد و بر ذوق و اراده ادبی شاعر جوان می‌افزاید
۳) جدا نگاه‌داشتن حرفه برای معیشت از حرفه‌ای عمل کردن در تخصص شعر و شاعری‌، پدیداری هنر خالص و خلوص شاعر را سبب می‌شود.
۴) توقف هرچه کوتاهتر در مرحله بلوغ جسمانی و غلبه‌ احساسات ـ که امری طبیعی است‌ـ مسیر را برای ورود اندیشه به دیار شعر هموار می‌کند.
۵) شعر، هنری غیروابسته است‌. تنها به یک قلم و چند صفحه کاغذ نیاز دارد، برخلاف هنرهایی همچون سینما که هنرمند کارگردان را به عوامل فراهم‌آورنده اثر از قبیل امکانات‌، هزینه‌، تحمل شرایط
همکاران و غیره وابسته می‌سازد. بنابراین شاعر باید با استفاده از نبود چنین نگرانی‌هایی با مطالعه و تمرین مستمر، در بهره‌وری از استقلال فردی جهت هرچه بیشتر کمال بخشیدن به آثار خود بکوشد.
۶) در کاربرد عناصر شعری‌، با نیّت هنجارشکنی و به‌عنوان “نوآوری‌”، شیفتگی به “من درآوری‌” باید نوعی خردستیزی شمرده شود.
۷) مضامین و واژگان تکراری در شعر نشانه کمبود ذخایر فرهنگی و علمی ذهن شاعر است و این کاستی شایسته شاعران ملتی نیست که به گواهی تاریخ از لحاظ تمدن و فرهنگ و معارف غنی از سرآمدان ملل جهان به شمار می‌آید.
۸)مطالعات علمی‌، سیاسی و جهانی انسان را در هر سوی جهان خداوند در ارتباط با همنوعان قرار می‌دهد. شاعر لازم است به اهمیت این نتیجه واقف باشد.
۹) شعر باید به جامعه، علم و اطلاع و معرفت ببخشد. تفنن‌ورزیدن، عامل بدآموزی به شاعران نوجوان و کم‌تجربه و ترویج بی‌رغبتی در میان خوانندگان شعر خواهد بود.
۱۰) تمرکز گسترده و مداوم اندیشه روی ناهنجاری‌های جوامع انسانی و کوشش برای شناساندن و برانداختن آنها به وسیله شعر باید نخستین “مشغله‌ ذهنی‌” شاعر، نویسنده متعهد و آگاه باشد.
۱۱) شاعر متعهد، فرهنگ سرزمین خود را به مخاطب داخلی و خارجی تعلیم می‌دهد. غفلت از این بهره‌دهی، کلام را بی‌محتوا و ابزار تفنن خواننده می‌سازد.
۱۲) مسئولیت و تعهد، در تصفیه خود شاعر از ناهمواریهای ذهنی مؤثر است‌. در جایی گفته‌ام‌: «همان‌گونه که من شعر را می‌سازم شعر هم مرا می‌سازد.» ستایش نیکی‌ها الزام به نیکوبودن را یادآوری می‌کند.
۱۳) نزد شاعر متعهد، رنج تنها زیستن و آثار جدّی عرضه‌کردن بر همراهی با کانون‌های بند و بست و تعارفات‌ِ متقابل و شهرت‌آور ترجیح دارد. شهرت‌طلبی آفت رشد اصالت در هنر و هنرمند است‌.
۱۴) تاریخ شعر نو برجسته‌ترین دلیل بریدن از وزن و قافیه و قالب‌های قراردادی را رسیدن به آزادی در بیان واقعیات اجتماعی ذکر می‌کند و زندگی انسان را موضوع اصلی آثار شعری قرار می‌دهد.
۱۵) در شعر واقع‌گرای اجتماعی اغراق جای خود را به حفظ تعادل میان احساس و اندیشه می‌بخشد. استفاده از تشبیه‌های اغراق‌آمیز به رسم قدیم مثل تشبیه‌ِ زیبایی‌های معشوقه به اجرام سماوی (ماه، خورشید، ستارگان و …) و حتی بالاتر جلوه‌دادن تشبیه‌شونده از مشبه‌ٌ به آن هم در غیاب وجه تشبیه از راستی و درستی فاصله دارد.
۱۶) شعر امروز (آزاد یا سپید) که از قید وزن و قافیه آزاد شده بهانه‌ای برای تحمیل حرف‌هایی حاشیه‌ای ـ که به ضرورت حضور آن دو عنصر پدید می‌آیند ـ بر وجود کلام ندارد.
۱۷) بزرگداشت زیبایی‌ها با نفی جدی و جسورانه ناهنجاری‌ها، از وظایف قلم شاعر و از اهداف عالی شعر امروز است‌.
۱۸) اگر کلیّت در یک شعر بویژه شعر بلند فراهم شود هر کدام از اجزای آن دارای بُعد معنایی یا طنینی می‌شوند که پیوستگی آنها حرکت درونی و انرژی ایجاد می‌کند.
۱۹) کلیّت در اثر هماهنگی مضمون و ساختار و همخوانی عناصر دیگر شعری (تصویر، تشبیه‌، استعاره‌، واژگان …) مرتبط با مضمون و ساختار ایجاد می‌شود.
۲۰) برای حفظ طنین اندیشه‌، شدّت توجه به مضمون‌، پرهیز از ضدّ و نقیض‌گویی و تفنن در پرداخت شعر ضرورتی آشکار دارد.
۲۱) رویکرد به سوررئالیزم که زمان آن گذشته، دیگر نه‌تنها شگفتی پدید نمی‌آورد، بلکه خواننده را در برابر معمّایی غیرقابل حل قرار می‌دهد. پدیداری “شگفتی‌” تنها در اثر دریافت معنا، کشف و شهود ارزشمند است‌.
۲۲) در شعر امروز که خاستگاه واقعیت‌های جامعه انسانی است ـ حتی در نوع عاشقانه‌اش‌ ـ ظرافتکاری‌های تخیّلی با خلق و خوی انسان‌های درگیر در جدال‌های توفنده معاصر جایگاهی ندارد.
۲۳) روح و ذهن خواننده در اثر معنابخشی شعر جلب می‌شود. معناگریزی از سوی شاعر، به گریز مخاطب از خواندن شعر می‌انجامد
۲۴) شاعر باید شاعر به واقعه هستی و نبض واقعه‌ هستی باشد. پس بی‌تفاوتی و خاموشی او در برابر وقایع و حوادث جامعه‌ انسانی و سرزمینی، همچون از کار افتادن نبض در بدن انسان به‌شمار می‌آید.
۲۵) توجه کامل شاعر به اصول سازنده شعر، تضمین‌کننده‌ کمال اثر است و زیبایی در کمال پدیدار می‌شود.

● آزمون و بررسی توانایی‌های شاعر

 

۱) توان تصویرگری در شعر
۲ ) داشتن جهان‌بینی و توان نشان دادن ذهنیت شاعر نسبت به جهان
۳) توان معرفی جهت‌گیری‌های فردی و اجتماعی شاعر به صورت مشغله‌ای ذهنی‌
۴) قدرت انتقال تجربه عملی و ذهنی به شعر
۵) نوآوری همه‌جانبه و در حد معقول‌، جهت رسیدن به زبان شعری شاخص
‌۶) حساس‌بودن و قدرت خردورزی در نشان‌دادن ژرفای حساسیت‌های انسانی و اجتماعی‌
۷) توان عینیت‌بخشیدن به عناصر تجریدی در شعر
۸) توان ایجاد همخوانی بین عناصر تشکیل‌دهنده‌ شعر
۹) توان تلفیق احساس و اندیشه و ایجاد تعادل میان این دو نیرو
۱۰) میزان دقت شاعر در گزینش واژگان مربوط به مضمون‌
۱۱) توان تداوم کار ذهن در تقویت موضع و مقام هدف مضمون
۱۲ ) توان انتخاب ساختار یا قالب متناسب با مضمون‌
۱۳) توان حفظ لحن بیان در کل شعر
۱۴) توان صرف‌نظرکردن از تصویرها و تشبیهات زیبا که هماهنگی با مضمون شعر و مقصود شاعر ندارند
۱۵) توان خودسنجی در صداقت گفتار و بررسی حسن تألیف پیش از انتشار اثر
▪ اشعاری از زنده‌یاد طاهره صفارزاده:

 

رهرو تنها
در عصر ما
خرد
به رهروی تنها می‌ماند
مبهوت همهمه‌ ماشین‌ها
خیابانی از شب‌
رانندگانی از تبار شتاب‌
در مسابقه‌ای پوچ‌
به سوی مقصد هیچ‌
چنان به سرعت می‌رانند
که جان خرد را
در معرض خطر نمی‌بینند
آنها به دامگاه تصادف می‌افتند
در بودن و نبودنشان‌
حرفی نیست‌
خرد
اسیر تصادف نمی‌شود
آنها که از کنار خرد
رد شدند
بی‌ملاحظه آن‌
با بوق و با شتاب‌
بهم رسیدند
امّا در مرگ غیر لازم‌
آنها بهم رسیدند
امّا در نابودی‌
اردیبهشت‌ماه ۸۰
مِه در لندن‌
مِه در لندن بومی‌ست‌
غربت در من‌
در زمستان توریست اول مه را می‌بیند
و بعد
باغ‌وحش‌
و برج لندن‌
غروب‌ها وقتی به اطاقم در الزکورت برمی‌گردم‌
جاده مخدّر مِه‌
حافظه قدم‌هایم را مخدوش می‌کند
و من تلو تلو خوران ساختمان اداراتی را تنه می‌زنم‌
که با وجود عشق عظیمشان به مستعمرات آفتابی‌
اسم مرا غلط تلفظ می‌کنند
□□□
لندنی‌ها با مِه می‌زیند
و با آفتاب عشق می‌ورزند
یک روز که روی سکّوی مترو قدم می‌زنی‌
با انتظار “خط کمربندی‌” در چشمانت‌
مردم را می‌شنوی به هم می‌گویند
«چه روز آفتابی قشنگی‌، اینطور نیست‌؟»
تو به طرف بالا نگاه می‌کنی و می‌بینی‌
سقف دارد روی سرت فشار می‌آورد
ـ گردشگران جهانی‌
در عصر ما
توفان و سیل‌
در تابستان‌
آتش‌فشان‌
در زمستان‌
و زلزله‌
در تمام فصول‌
گردشگران جهانی هستند
بی پاسپورت و بلیط
به هر دیار غریبه‌
سرزده‌
پا می‌نهند
آنها
از اشتیاق موزه به دورند
در فکر هدیه و سوغات نیستند
سودای عکس و فیلم در سرشان نیست‌
این گردشگران‌
نذیرهای زمانند
با بانگ ظاهر
هشدار می‌دهند
پروایی از “شنود” ندارند
توفان و باد
بنیاد خانه‌ها را برهم زده است‌
پرونده‌ای‌
از این گروه تخریب‌
در دستگاه قضای
منتظر حکم نیست‌
در فن رشوه و رانت‌
وارد نمی‌شوند
آنها نوادگان قهر زمان هستند
اجدادشان‌
توفان نوح
ابر آتشبار
باد صرصر
سایه آتش‌خیز
صاعقه‌
صاعقه‌
صاعقه‌
تاریخ‌های کفر و ستم را
ممهور کرده‌اند(۱)
ستم‌زده‌ها هم‌
در خیمه‌گاه امان نیستند
آتش که می‌رسد
خشک و تر
همه را با هم می‌سوزاند
گردشگران‌
سوارکارهای شتابند
در طَی‌ّ ارض‌
بر سرعت سلیمان‌
پیشی گرفته‌اند
سقوط هم از عوامل آنهاست‌
سقوط بهمن‌
سقوط طیّاره‌
سقوط انسان‌
سقوط ارزش‌ها
و آخرین زمان‌
عصر فتنه‌
عصر رواج تقلّب‌
عصر دروغ و تبهکاری‌
عصر قساوت انسان‌
عصر حکومت اَمّاره است‌
همو که‌
آزاد آفریده‌شدگان را
در کارخانه‌ فرمانش‌
به بردگان سلطه ناحق‌
تبدیل می‌کند
□□□
گردشگران همه جمعند
در صنعت ستمکاری‌
بمب و موشک هم‌
با جلوه‌های تجاری‌
به کار گردش‌
به کار آدمخواری مشغولند
جایی برای زندگی امن‌
زندگی صادقانه نیست‌
در عصر آخرین‌
جسم نیمه‌جان زمین‌
در انتظار روح زمان است‌
زمستان ۸۲
طاهره صفّارزاده
۱ـ کیفرهای ذکر شده در قرآن‌
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران

مدیر کانون شاعران معاصر، شاعر و ترانه سرا و گردآورنده کتاب برگزیده سیمرغ شعر (شاعران برگزیده سراسر کشور) فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی در رشته ادبیات فارسی

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

عبدالله محمدزاده سامانلو

مدیر کانون شاعران معاصر، شاعر و ترانه سرا و گردآورنده کتاب برگزیده سیمرغ شعر (شاعران برگزیده سراسر کشور) فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی در رشته ادبیات فارسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید