Uncategorized @fa

فاطمه انصاری

سنگ را به سخن وا دارم

 

سنگ را با چه زبانی به سخن وا دارم
عشق را از دهن یار تقاضا دارم

سخن عشق نه آن است که فریاد زنم
چه کسی درک کند من چه تمنا دارم

ماه هم گر برسد دست نخواهم دادش
چون که سر در حرم یار فریبا دارم.

چشم من باز نشد جز به رخ خوب نگار
بی سبب که در سینه ی او جا دارم

عشق آن نیست که هرکس بتواند بدهد
یادگاری ست که از دلبر رعنا دارم

چشم را باز نکردم که بریزد باران
پشت این آیینه عمری ست که غوغا دارم .

بخداوند قسم حد من از درد گذشت
نه دگر طاقت دوری و نه دل را دارم

فاطمه _انصاری

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

فاطمه انصاری

فاطمه انصاری .. لارستان شعر می گویم کلاسیک #ترانه# سپید# سه اثر مستقل دارم و حدود بیست مشترک دارم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا