شاعرانشاعران کانونشاعران معاصرشعر کانونشعر کلاسیکشعر و ترانهغزل

فاطمه انصاری

پنهان شدم

 

پنهان شدم

 

آنقدر پنهان شدم در غم که پیدا نیستم

رفته ام از دست خود دیگر شکیبا نیستم

 

سالها پرواز کردم با همین بشکستگی

دیگر ای دل خسته ام مایل به رویا نیستم

 

چوب ها را  می زدی با بی صدایی بر دلم

آنچنان بر هم زدی جان را که حالا نیستم

 

چشمهای پرتقالی ات مرا آزرده کرد

بیش از این دیگر دمی اهل مدارا نیستم

 

آنقدر له له زدم در نیمه شب‌ها که اگر

در زند خورشید هم فکر تماشا نیستم

 

در عسل هم زهر جولان می دهد گاهی ولی

خو گرفتم با همین تلخی به مولا… نیستم.

 

گفته بودی رنج ها دارد نشان همدلی

این که میدانم ولی من اهل ایما نیستم

 

روز و شب هایم اگر با این  شلوغی ها گذشت

لحظه ای دور از نگاهت ای فریبا نیستم

 

فاطمه_ انصاری

 

 

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

فاطمه انصاری

فاطمه انصاری .. لارستان شعر می گویم کلاسیک #ترانه# سپید# سه اثر مستقل دارم و حدود بیست مشترک دارم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا