شعر کانون
-
شهین راکی
شهین راکی نیمتنه شب کبوتر بی بام بالهایت را بدوش بگیر درخت…
-
شهین راکی
شهین راکی نیمتنه شب کبوتر بی بام بالهایت را بدوش بگیر درخت…
-
دكتر مريم نقدی
دکتر مریم نقدی قهر و آشتی “پیرشدم” پیر شدم دیگر دلم برای…
-
غزل
در سینه غمِ تازه ای از عاشقی بر پاست سنت شکنی کرده…
-
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده رایحه ی انار رباعی ازرایحه ی انارمستم کردی تانیست…
-
محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی ای کاش فاصله ها چشم های سبز تو گویی !…
-
لیلا ساتر …آشفته
سردر گم و آشفته و بی خواب و خیالم دیوار فرو ریخته…
-
محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی من با تو خواهم بود بی تردید روزی با تو…
-
داود هاشمی وند
داود هاشمی وند نیکی کردن به نام خداوند بی عیب و…
-
غزل کلاسیک
ابروی شبت رقص دو شمشیر کمانی است اوازه ی چشمت بَدلِ…
-
محسن زیدعلی
محسن زیدعلی قهوه ی قجری و چشم های تو مانند قهوه ی…
-
شهین راکی
شهین راکی نگاه نوشتن خوب بود که سهم درخت میشد مرا عبور…